قهرمان محله | آبروداری به شیوه دکتر بهروز | سه دهه طبابت به شیوه دکتر قرآنی | نوبتدهی اینجا خودمانی است
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۲۵۲۹۵
همشهری آنلاین- مریم باقرپور: سالن انتظار مطب دکتر مساحت زیادی ندارد، اما جمعیت زیادی در آن به انتظار نشستهاند. هنوز از دکتر خبری نیست. منشی هم ندارد. بانوی کهنسالی که به همراه دختر و نوهاش به مطب آمده میگوید: «از ۲۵ سال پیش بیمارش هستم. دکتر از همان ابتدا منشی نداشت. چون بسیاری از بیماران را رایگان ویزیت میکند و برای خجالت نکشیدن بیمار جلو منشی و دیگران، منشی نگرفت و هنوز هم منشی ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خواندنی های بیشتر را اینجا دنبال کنید.
نوبتدهی خودمانیهر مراجعهکنندهای میداند که باید نامش را روی برگهای بنویسد. به تازه واردها هم منتظران در اتاق راه و چاه را یاد می دهند. دفترچهای روی میز هست که برگههایش تمام شده، داخل آن پر از نام بیمارانی است که پیش از این به مطب آمدهاند. برخی حتی برای پزشک مورد علاقهشان جملاتی نوشتهاند مثل "زندگیام طعم دیگری دارد تا تو در محله ما مطبداری دکتر مصلحی عزیز". بیماران همه ردههای سنی تشکیل میدهند. برخی دهها سال است که برای ویزیت به این مکان میآیند. چراکه در نگاهشان دکتر در طبابت به جز پول و گذران معیشت به نکته دیگری میاندیشد. دکتر میگوید: «معتقدم که یک پزشک نباید مسائل مادی را وارد کار حرفهایاش کند. چون اگر فردی آنقدر لیاقت داشته که از میان جمع زیادی در کنکور پزشکی پذیرفته و به درجه پزشکی رسیده است، یعنی خدا به او لیاقت داده که با آگاهی از علمش واسطه شود و به درمان مخلوقاتش بپردازد.»
مبلغ ویزیت در مطب پایینتر از تعرفه اصلی است، این مبلغ را هم بیماران هنگام خروج به شخص دکتر پرداخت میکنند، گاهی هم فراموش میکنند، نمونهاش خانمی است که با چهرهای خندان از اتاق دکتر خارج میشود. اما دقایقی بعد بازمی گردد چون یادش رفته حق ویزیت را بدهد. مصلحی میگوید: «دلم میخواهد باری از دوش مردم بردارم. برای همین از بیمار پول طلب نمیکنم. بیماران خودشان اگر توان پرداخت هزینه معاینه را داشته باشند آن را پرداخت میکنند یا با احترام از مطب خارج میشوند. بعضی از آنها بعد از چند ماه بعد بر پرداخت هزینه برمیگردند و من را تعجبزده میکنند و این افتخار طبابت ۳۰ ساله من است.»
رعایت حقوق همدیگر با محبتساعتها از ورود دکتر به مطب و شروع معاینات میگذرد. در این مدت برخی از بیماران به انتظار نشستهاند. تعدادی هم خود محاسبه کردهاند که چه ساعتی نوبتشان میرسد تا وارد اتاقش شوند. در اینجا قانونی حاکم است. اگر نوبتت گذشت و پس از آن رسیدی باید به تعداد نوبتهای گذشته صبر کنی. یعنی اگر بیماری نفر پنجم بوده و پس از گذشتن شمارهاش به مطب برسد باید ۵ نفر رفته و بعد وارد اتاق پزشک شود. گاهی هم استثنا شامل افراد میشود. نمونهاش پیرمردی است که به همراه دختر و همسرش وارد مطب میشود. در برگه نوبتشان دهمین نفر بوده، اما شمارهشان گذشته است. پیرمرد رنگ به رخسار ندارد. دخترش از دیگران اجازه میخواهد که پدرش منتظر ننشسته و پیش دکتر برود. بیماران دیگر وقتی حال و روزشان را میبینند، مخالفت نمیکنند. هنوز بیماری داخل اتاق است. چند دقیقهای باید بنشینند. در همین اندک زمان پیرمرد با بیمار دیگری گرم صحبت میشود. از درد قلبش و هزینه سنگین عمل جراحی میگوید. در این میان مردی که کنارش نشسته، از چند سال پیش میگوید که دکتر از برخی بیماران پول نمیگرفت. دکتر مصلحی خود به این کارش اعتقاد دارد و میگوید: «اگر نتوانم برای بیماریکاری انجام دهم، پول نمیگیرم. گاهی هم به منزل برخی بیماران میروم تا اگرکاری از دستم بر میآید انجام دهم. چون بیش از ۳۰ سال از حضورم در محله میگذرد و تعداد زیای را میشناسم حتی برخی از بیماران که وضعیت مالی خوبی دارند کمکهایشان را به من میدهند تا به نیازمندان برسانم.»
سه دهه زندگی با مردمبا ورود به اتاق دکتر، لبخند و گاه شوخطبعیاش بیشتر جلب توجه میکند. به گونهای که بیماریات را فراموش میکنی. او به دقت به حرفهایت گوش داده، معاینهات کرده و سپس نسخهات را میپیچد. میگوید: «تلاش میکنم اخلاق را زیر پا نگذارم. همانقدر که با بیمارانم شوخی میکنم، در کارم و یافتن بیماری آنان جدی هستم. اکنون آرامشی در زندگی دارم که آن را مدیون خدایی میدانم که به من لیاقت خدمت به بندگانش داده است. با اینکه بارها پیشنهادهای کاری با شرایط عالی از خارج کشور داشتم اما دوست دارم در همین مکان بمانم و به مردم کشور و محله خودم خدمت کنم.»
دسترسی آنلاین بدون هزینهبه روز بودن اطلاعات پزشک عامل مهمی برای تشخیص و درمان بیماری است. دکتر مصلحی هم به این موضوع اعتقاد دارد، او شبها ساعتها به مطالعه مشغول است و حتی نخستین سایت اینترنتی ویزیت بیماران را راهاندازی کرد تا اگر فردی مسیرش طولانی بود یا به دلیل در نتوانست خودش را به مطب برساند، بتواند از طریق سایت وضع خودش را توضیح داده و دکترهم همراهیاش میکند بدون اینکه مبلغی مطالبه کند. به همین دلیل شاید فقط ۳ ساعت بخوابد اما راضی است. میگوید: «معتقدم وقتی دست بیماری را بگیری، خدا هم کمک میکند. مثلاً برای خود من چند سال پیش مالیات سنگینی آمده بود. در آن زمان تعداد زیادی از اهالی و امام جماعت مسجد الجواد(ع) طوماری را امضا و از من حمایت کردند. به همین دلیل خودم را جزو محله ستارخان میدانم و همه بیمارانم را دوست دارم و همه را میشناسم.»
ساعت از ۱۰شب گذشته اما دکتر با انرژی در حال معاینه بیمارانش است. گویا معنای خستگی را نمیداند. میگوید: «تا زمانی که بیمار باشد، خدمت من هم ادامه دارد.»
کد خبر 747885 برچسبها محله درمان درمانگاه نیاز کمکهای اولیه خیریه منطقه ۲ پزشکیمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: پزشک محله درمان درمانگاه نیاز کمک های اولیه خیریه منطقه ۲ پزشکی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۲۵۲۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بسیاری از اختلالات روانی ریشه جسمانی دارند
تیکهای جسیکا هیوستون زمانی شروع شد که فقط ۱۲ سال داشت. با گذشت زمان، وضعیت او رو به وخامت گذاشت تا اینکه دچار تشنج شد و سریعا به بیمارستان انتقال یافت. پزشکان بیمارستان محلی در دورهام انگلستان، وضعیت او را نادیده گرفتند و گفتند دچار اضطراب شده است و احتمالا زمان زیادی را صرف تماشای ویدئوهای تیک تاک میکند.
جسیکا درواقع از بیماری خودایمنی رنج میبرد که براثر عفونت باکتریایی استرپتوکوک بهوجود میآید. بیماری او نوعی از اختلالات عصب-روانشناختی ایمنی خودکار کودکان مرتبط با عفونتهای استرپتوکوک (PANDAS) بود. وقتی عفونت شناسایی و درمان شد، علائم او درنهایت شروع به بهبود کرد.
خانم هیوستون تنها فردی نیست که دچار اختلال عملکردی در مغز است که با اختلال روانی اشتباه گرفته میشود. شواهد فراوان نشان میدهند مجموعهای از عفونتها میتوانند موجب وضعیتهایی مانند اختلال وسواس فکری-عملی، تیک، اضطراب و حتی روانپریشی شوند. اختلالات التهابی و متابولیکی نیز میتوانند اثرات قابلتوجهی بر سلامت روان داشته باشند، اگرچه روانپزشکان بهندرت آنها را مورد توجه قرار میدهند.
بازاندیشی درباره علت اختلالات روانی میتواند پیامدهای عمیقی برای میلیونها فرد مبتلا به بیماریهای روانی داشته باشد که درحالحاضر بهخوبی تحت درمان قرار نمیگیرند. بهعنوان مثال، بیش از ۹۰ درصد از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در طول زندگی به بیماریهای عودکننده مبتلا میشوند. بیش از ۴۶ درصد از کودکان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بهبود نمییابند. حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد از بیماران مبتلا به افسردگی پس از آزمایش داروهای مختلف درنهایت بهبود مییابند. درک عمیقتر مولفههای زیستی سلامت روان میتواند به تشخیص دقیقتر و درمانهای هدفمندتر منجر شود.
از دیرباز، رشته روانپزشکی بهجای اینکه بر علل زمینهای متمرکز باشد، حول توصیف و طبقهبندی علائم متمرکز بوده است. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM) در سال ۱۹۵۲ منتشر شد و حاوی توصیفات، علائم و معیارهای تشخیصی است. گرچه این راهنما به یکدستشدن تشخیصها کمک کرده است، بدون درنظر گرفتن مکانیسمهای پشتصحنهی اختلالات روانی بیماران را گروهبندی میکند.
بین علائم افسردگی و اضطراب همپوشانی زیادی وجود دارد و برخی این سوال را مطرح میکنند که آیا این موارد واقعا بیماریهای مجزایی هستند. درعینحال، افسردگی و اضطراب به شکلهای مختلفی وجود دارند. برای مثال، اختلال هراس با و بدون آگورافوبیا تشخیصهای متفاوتی هستند، اما ممکن است تفاوتهای معناداری بین آنها پیدا نکنیم. این امر میتواند به تنوع بالای بیماران شرکتکننده در کارآزماییهای دارویی منجر شود و به علت اشتراکات کم و اختلافات زیاد میان شرکتکنندگان، این آزمایشها نتیجهای حاصل نکنند.
تلاشهای پیشین برای یافتن مکانیسمهای علّی برای بیماریهای روانی چالشبرانگیز بوده است. در سال ۲۰۱۳ موسسه ملی سلامت روان سعی کرد از پژوهش برپایهی طبقهبندیهای مبتنیبر علائم DSM فاصله بگیرد. بودجه هنگفتی صرف پژوهش درمورد فرایندهای بیماری مغز شد با این امید که ژنها را مستقیما به رفتارها پیوند بزند. اما این ایده درنهایت شکست خورد و بیشتر ژنهای کشفشده اثرات کوچکی داشتند.
ژنها گرچه ممکن است در ابتلا به اختلالات روانی نقش داشته باشند، بهتنهایی پاسخ این موضوع نیستند. لودگر تبارتز ون الست، استاد روانپزشکی و رواندرمانی در بیمارستان دانشگاه فرایبورگ آلمان میگوید بسیاری از اختلالات مانند اسکیزوفرنی، اختلال نقص توجه-بیشفعالی، اضطراب و اوتیسم میتوانند براثر اختلال ژنتیکی ۲۲q۱۱.۲ ایجاد شوند که در آن بخشی از کروموزوم ۲۲ حذف شده است.
در سال ۲۰۰۷ مطالعات انجامشده در دانشگاه پنسیلوانیا نشان داد ۱۰۰ بیمار با علائم روانپزشکی یا نقایص شناختی درواقع دچار نوعی بیماری خودایمنی بودند. بدن آنها درحال ایجاد آنتیبادی علیه گیرندههای کلیدی در سلولهای عصبی به نام گیرنده NMDA بود. این امر به تورم مغز منجر میشود و میتواند طیف وسیعی از علائم ازجمله پارانویا، توهم و پرخاشگری را ایجاد کند. بیماری توصیفشده آنسفالیت گیرنده ضد NMDA نام گرفت و در بسیاری از موارد با حذف آنتیبادیها یا استفاده از داروهای ایمنیدرمانی یا استروئیدها قابل درمان بود. مطالعات انجامشده روی بیمارانی که اولین دوره روانپریشی را داشتند، نشان داده است بین ۵ تا ۱۰ درصد آنها آنتیبادیهای حملهکننده به مغز را نیز داشتند.
بهنظر میرسد در موارد نادر اختلال وسواس فکری-عملی میتواند توسط سیستم ایمنی نیز ایجاد شود. این وضعیت در PANDAS دوران کودکی مشاهده میشود که خانم هیوستون در سال ۲۰۲۱ مبتلا به آن تشخیص داده شد. این اختلال گاهی در بزرگسالان هم دیده میشود. مرد ۶۴ سالهای زمان زیادی را صرف کوتاه کردن چمنهای حیاط خانه خود کرد، اما روز بعد دچار احساس پشیمانی و گناه شد. پژوهشگران دریافتند این علائم ناشی از حمله آنتیبادیها به نورونهای مغز او است.
اخیراً، بلیندا لنوکس، مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه آکسفورد، آزمایشهایی را روی هزاران بیمار مبتلا به روانپریشی انجام داده است. او میزان آنتیبادیها را در نمونههای خون حدود ۶ درصد از بیماران پیدا کرده است که عمدتا گیرندههای NMDA را هدف قرار میدهند. او میگوید مشخص نیست چگونه مجموعهای از آنتیبادیها میتوانند علائم بالینی مختلف از تشنج گرفته تا روانپریشی و آنسفالیت را ایجاد کنند. همچنین مشخص نیست چرا این آنتیبادیها ایجاد میشوند یا میتوانند از سد خونیمغزی (غشایی که دسترسی به مغز را کنترل میکند) عبور کنند. او فرض میکند آنتیبادیها از سد خونیمغزی عبور میکنند و ازطریق اتصال به هیپوکامپ بر حافظه تاثیر میگذارند و به هذیان و توهم منجر میشوند.
دکتر لنوکس میگوید برای درک آسیبهایی که سیستم ایمنی میتواند به مغز وارد کند، به بازاندیشی پزشکی نیاز است. او درحال انجام کارآزماییهایی در این زمینه است.
مطالعهی بیماران مبتلا به روانپریشی ناشی از سیستم ایمنی نشان میدهد طیف وسیعتری از استراتژیها ازجمله حذف آنتیبادیها و مصرف داروهای ایمنیدرمانی یا استروئیدها میتوانند درمانهای موثری باشند.
افراد مبتلا به آنسفالومیلیت میالژیک/سندرم خستگی مزمن (بیماری عفونی که با مجموعهای از مشکلات شناختی مانند مشکل تمرکز و توجه همراه است) زمانی نادیده گرفته یا دچار تمارض تشخیص داده میشدند. پژوهشهای جدید نشان میدهد آنسفالومیلیت میالژیک هم با اختلالات ایمنی و هم با اختلالات متابولیک مرتبط است.
اختلالات متابولیک نیز میتوانند بر سلامت روان تاثیر بگذارند. مغز عضوی به شدت انرژیخواه است و تغییرات متابولیکی مرتبط با مسیرهای انرژی در اختلالات مختلفی ازجمله اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، روانپریشی، اختلالات خوردن و اختلال افسردگی عمده نقش دارد.
در دانشگاه استنفورد، کلینیک روانپزشکی متابولیک وجود دارد که در آن بیماران به کمک تغییر رژیم غذایی و سبک زندگی همراه با دارو درمان میشوند. یکی از حوزههای فعال تحقیقاتی در این کلینیک، مزایای بالقوه رژیم کتوژنیک است که در آن مصرف کربوهیدراتها محدود است.
رژیم غذایی کتوژنیک بدن را مجبور میکند برای تامین انرژی چربی بسوزاند و مواد شیمیایی معروف به کتونها را ایجاد کند که میتواند در زمان محدود بودن مقدار گلوکز بهعنوان منبع سوخت در مغز استفاده شود.
کرک نایلن، رئیس گروه علوم اعصاب خیریه آمریکایی بازوسکی گروپ که بودجه پژوهشهای مغز را تامین میکند، میگوید ۱۳ کارآزمایی در سراسر جهان درحال انجام است تا اثرات درمانهای متابولیک را بر بیماریهای روانی جدی بررسی کند.
نتایج اولیه نشان داده است گروه بزرگی از بیماران بهطرز معناداری به این درمانها پاسخ میدهند. داروها، گفتگو درمانی، تحریک مغناطیسی مغز و شاید درمان با الکتروشوک برای این گروه از بیماران موثر نبوده است.
فقط درک سیستم ایمنی و سوختوساز نیست که درحال بهبود است. اکنون حجم عظیمی از دادهها با سرعت بیسابقهای تجزیهوتحلیل میشود تا ارتباطی را آشکار کنند که قبلا از دید پنهان بوده است. این امر درنهایت میتواند به درمانهای شخصیتر و بهتر منجر شود.
اوایل اکتبر سال ۲۰۲۳ زیستبانک بریتانیا دادههایی را منتشر کرد که نشان میداد افراد مبتلا به دورههای افسردگی دارای سطوح بالاتری از پروتئینهای التهابی مانند سیتوکینها در خون خود بودند. طبق مطالعهای دیگر، حدود یکچهارم از بیماران افسرده شواهدی از التهاب خفیف را نشان میدادند. آگاهی از این موضوع میتواند مفید باشد، زیرا پژوهشهای دیگر نشان میدهند بیماران مبتلا به التهاب به داروهای ضدافسردگی پاسخ ضعیفی نشان میدهند.
پیشرفتهای تازهای در رابطه با درک علل زمینهای اختلالات روانی پیشرو است. گروهی از پژوهشگران درحال بررسی راههای مختلفی برای بهبود تشخیص ADHD هستند؛ مثل طبقهبندی بیماران به زیرگروههای مختلف که برخی از آنها قبلا ناشناخته بودند. گروههای مختلف پژوهشگران در سه بیانیه مختلف در فوریه ۲۰۲۴ خبر کشف نشانگرهای زیستی را اعلام کردند که میتواند خطر زوال عقل، اوتیسم و روانپریشی را پیشبینی کنند.
جستجو برای ابزارهای تشخیصی بهتر نیز احتمالاً با استفاده از هوش مصنوعی تسریع میشود. شرکتی به نام Cognoa درحال استفاده از هوش مصنوعی برای تشخیص اوتیسم در کودکان با تجزیهوتحلیل فیلمهایی از رفتارهای حرکتی آنها در اتاق انتظار پزشکان است.
موسسه علوم زیستی کمی (QBI) در کالیفرنیا از هوش مصنوعی برای ایجاد نقشه کاملا جدیدی از تعاملات بین پروتئینها و شبکههای مولکولی که در اوتیسم نقش دارند، استفاده کرده است. این کار یافتن ابزارهای تشخیصی و درمانی را تا حد زیادی تسهیل خواهد کرد.
تحولاتی که به آنها اشاره شد، امیدوارکننده است. اما بسیاری از مشکلات را میتوان با کاهش فاصلهای که امروزه بین عصبشناسی و روانپزشکی وجود دارد، حل کرد. عصبشناسی اختلالات فیزیکی، ساختاری و عملکردی مغز را مطالعه و درمان میکند درحالیکه روانپزشکی که با اختلالات روانی، عاطفی و رفتاری سروکار دارد. دکتر لنوکس آیندهای را تجسم میکند که در آن وقتی فردی که دچار اختلال روانی ناگهانی پس از عفونت ویروسی شده است با درمانهای استاندارد بهبود پیدا نمیکند، آزمایش آنتیبادی انجام شود.
بهگفتهی دکتر تبارتز ون الست، شکاف بین عصبشناسی و روانپزشکی در کشورهای آنگلوساکسون (شامل آمریکا، بریتانیا، کانادا و نیوزیلند) بیشتر است. در کشور آلمان، روانپزشکی و عصبشناسی به هم نزدیکتر هستند، بهطوریکه عصبشناسان درزمینهی روانپزشکی آموزش میبینند و روانپزشکان نیز یک سال تحت آموزش درزمینهی عصبشناسی قرار میگیرند. این امر کارهای پژوهشی را آسانتر میکند.
دکتر تبارتز ون الست برای بیشتر بیمارانی که برای اولین به مبتلا به روانپریشی یا سندرمهای روانپزشکی شدید دیگر تشخیص داده میشوند، امآرآی مغز، الکتروانسفالوگرام، تستهای آزمایشگاهی برای التهاب و پونکسیون کمری تجویز میکند تا با پیدا کردن سرنخهایی از علت بیماری، درمانهای بهتری برای آنها ارائه شود.
منبع: زومیت
باشگاه خبرنگاران جوان علمی پزشکی کلينيک